...بفرمایید تو من که دارم میرم چرا هلم میدی؟؟؟ درباره وبلاگ به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی . . . آخرین مطالب شنبه 28 اسفند 1389برچسب:, :: 22:1 :: نويسنده : علی
سلام به همه دوستای وبلاگی خوبم.......امیدوارم همتون سالی که گذشت رو با موفقیت و خوشی گذرونده باشید و خودتونو برای سالی جدید آماده کرده باشید. سال خرگوش....سال 1390...سال تمام آرزوهای من..سالی که آینده من به ان بستگی داره.... اما از دیشب بگم..به شدت بی خواب شده بودم.درست تا ساعت 4و 20 دقیقه صبح هیچ احساسی از خواب و خستگی در من نبود...بعدشم که نفهمیدم چطوری خوابم برد و ساعت 11 و نیم نزدیک ظهر از خواب بلند شدم و درست تا خود بعد از ظهر بی حال و سرم به شدت درد می کرد..واقعا برنامه خوابم به شدت به هم خورده. نمی دونم چکار کنم. از خدا چندتا قرص دیازپام می خواستم که بخورم خلاص بشم. ای بابااا از دست این بیخوابی. اما سال 1389 سال خوبی برای من بود.اسم این سال رو می تونم اینطوری بذارم ، البته فقط مخصوص خودم. سال شکوفا شدن روابط اجتماعی. یعنی اینکه من کلا تو محیط بیرون از خانه و دانشگاه و اینترنت روابط اجتماعی خودمو گسترش دادم و دوستان خیلی خوبی پیدا کردم. سال 1389 برای من سال افزایش سطح علمی در زمینه تکنولوژی و پیشرفت نرم افزار و سخت افزار بود.. سال 89 سال شانس هم برایم بود...کلا خیلی سال خوبی بود. اما سال 90 خیلی مهمتر و حیاتی تر سال 89 می باشد.چرا که من باید برای ارشد کلی درس بخونم و مطالعمو افزایش بدم. یعنی آینده من و خوشبختی من و زندگی من به قبولی در این کنکور بستگی داره.برای من این کنکور از کنکور 4 سال پیش مهمتر و حیاتی تره. خدایا کمکم کن که موفق بشم.... خب دوستان دقیقا پس فردا صبح حدودای ساعت 2 ، سال تحویل میشه و خیلی از ما تو اون ساعت خواب هستیم. خب آخه این چه وضعشه آخه .خب هر سال یه ساعتو ثابت بگیرید عید از اون روز بشه دیگه...من خیلی آرزو داشتم موقع سال تحویل که بگم...اما حالا باید تا ساعت 2 بیدار بمونم..آخه کی بیدار می مونه که من دومیش باشم. راستی سال جدید که میاد ما هم هر چی بدی، دل شکستگی ، کلا هر خاطره آذار دهنده ای که زمونی در سال جاری منو ناراحت کرد رو از خودمون دور می کنیم و دلمونو پاک می کنیم. و دوباره از نو می سازیم.. از سال جدید من همه اشخاصی که اصلا از ریخت من بدشون میاد و منو فحش می دن و از من دلخورن و م از اونا دلخورم دیگه این لخته از قلب و وجود من پاک میشه و من همه را دوباره دوست می دارم.با این کارم من احساس خوشبختی و بزرگی میکنم و احساس می کنم که اصلا هیچ عذاب وجدانی ندارم..ای دوستان شما هم این کارو انجام بدید و این احساس غرورآفرین بزرگی رو در وجودتون حس کنید و کیف کنید..بخشش خطای دیگران و کسی که شما رو ناراحت کرده فقط کار بزرگ مردانه.. راستی تعطیلات عید چه برنامه ریزی کردید..ما که قرار شده یک سفر چند روزه به شمال بریم. بهتره بگم شمال بیائیم. همون طرفای چالوس و نوشهر و رامسر و آره دیگه زیاد دور نمیشیم ..شما قراره کجا برید؟؟.البته من برناممون 180 درجه فرق کرد.اولش قرار بود شیرازبریم یعنی همون جنوب اما بعدش نمی دونم چی شد تصمیم برگشت و حالا قصد شمال کردیم .... با این پول بنزین و گرونی خرج و مخارج سفر باز هم فکر نکنم که خانواده های ایرانی از سفرشون دست بکشن. خب دیگه زیاد حرف زدم خسته میشید بعد شاکی میشد بعد میزنید تو سرم که این چرندیات چی بود که نوشتم.. عیدو پس تبریک بگیم... دوستان عید همتون مبارک باشه.ایشالا سال خوش و خرمی داشته باشید و در کنار خانواده سال پر از موفقیت و سر بلندی براتون آرزو می کنم.....عید همه مبااااااااااااااااااااارک
پنج شنبه 5 اسفند 1389برچسب:, :: 13:28 :: نويسنده : علی
سلام..خوب هستید... اومدم بگم که مثل اینکه امروز روز مهدسینه.....بله درسته..امروز روز مهندسه...اصلا خبر نداشتم... خب پس ما که فعلا دانشجو هستیم...اما بازم با این حال تو دانشگاه همیدگرو مهندس خطاب می کنیم.. مثلا میگیم : " مهندس ، حاجی ، داداش ، بکش کنار..!! "....این یه تیکه ناب بود.. اما واقعا حالا یه چیزی بگم..متاسفانه با اینکه مهندسی و مهندسان بیشترین نقش را در شکل گیری جوامع و تمدنها داشته و دارند ولی متاسفانه کمتر به این موضوع توجه شده و تاسف بارتر اینکه خود مهندسان نیز شاید به این نکته نرسیده باشند و باورشان نباشد اغراق نیست اینکه باورمان بیاید که اولین جوامع بشری با فعالیت کشاورزی (مهندسی) در کنار رودخانه ها شکل گرفت و یا با ساخت سلاح و ابزار (مهندسی) تحولی را در نحوه زندگی بوجود آورد
پس مهندس ، رووووووووووزت مباااااااارک شنبه 30 بهمن 1389برچسب:, :: 18:51 :: نويسنده : علی
آیا می دانستید که .....
جالب بودن ..نه!!....اون مورد اول خیلی حاااال کردم..برید خودتون امتحان کنید به حرکی که از 7بار بیشتر تا بزنه جایزه می دم جمعه 29 بهمن 1389برچسب:, :: 23:31 :: نويسنده : علی
دیوانه ای درسن سیروپس از بازی تیمهای تاتنهام و میلان ،گرام سونس هم بازی جوردن که از حرکت گتوسو نسبت به هم تیمی سابقش در تیم اسکاتلند به شدت خشمگین شده بود در شبکه اسکای گفت :«گتوسو در بهترین فرمش یک سگ بیشتر نیست که فقط توپ را می گیرد و دور خودش می چرخد .روزهای خوب او سپری شده و بازیکنی تاریخ مصرف گذشته است.» پ .ن :همین اول کاری بگم که من طرفدار سرسخت تیم باشگاهی میلا ایتالیا هستم...همین تیمی که با رنگ قرمز و سیاهه.. اما متاسفانه دو نفر مایه ننگ در این باشگاه هستن...یکی همین گتوزو که همه م یگن بازیکن با غیرت و تلاشگریه..اما من با حرف گرام سونس موافقم و بنظرم این گتوزو عمرش تموم شده..اما همش قلدری می کنه...
یکی دیگر از افراد ننگ باشگاه، مالک باشگاهه...بنظرتون کی می تونه باشه ؟؟...کسی نیست جز نخست وزیر بخت ایتالیا جناب برلوسکونی دختر باز عوضی البته این باباهه ننگ ایتالیاست چه برسه به باشگاه.....
سه شنبه 26 بهمن 1389برچسب:, :: 17:31 :: نويسنده : علی
At least 5 people in this world love you so much they would die for you At least 15 people in this world love you, in some way The only reason anyone would ever hate you, is because they want to be just like you A smile from you, can bring happiness to anyone, even if they don’t like you Every night, SOMEONE thinks about you before he/ she goes to sleep You are special and unique, in your own way Someone that you don’t know even exists, loves you When you make the biggest mistake ever, something good comes from it When you think the world has turned it’s back on you, take a look Always tell someone how you feel about them If you have great friends, take the time to let them know that they are great
یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 16:28 :: نويسنده : علی
ولـنتاین ؟ سپندارمذگان ؟
كدامیك روز عشاق ایرانی است ؟! سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد تنها مدت کمی به اواخر بهمن ماه و اواسط ماه فوریه باقی مانده که روز عشق فرنگی (ولنتاین) و روز عشق ایران باستان (سپندارمذگان) به فاصله ی چهار روز از هم قرار دارند یعنی ۲۵ بهمن ماه (ولنتاین) و ۲۹ بهمن ماه (سپندارمذگان) ! چند سالی است که ۲۵ بهمن (۱۴ فوریه) روز ولنتاین و خرید گل و عروسک، شکلات و … در کشورمان باب شده است. اکثر جوان ها بدون اطلاع از اینکه اصلا این ولنتاین خوردنی یا پوشیدنی است، فقط می دانند که در این روز باید برای کسانی که دوست دارند هدیه بخرند ... تاریخچه پیدایش ولنتاین در سده سوم میلادی که مطابق با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران است، در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلاودیوس دوم (Claudius II). کلودیوس عقیده داشت مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم ممنوع میکند. کلاودیوس به قدری بیرحم و فرمانش به اندازهای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. (شایان ذکر است که در آن هنگام هنوز امپراتوری روم، به آیین مسیحیت نگرویده بود و این امر تقریباً ۴۰ سال پس از دوران کلاودیوس دوم یعنی در دوران کنستانتین اول، موسوم به کنستانتین کبیر صورت گرفت). اما کشیشی به نام ولنتاین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد. هنگامی که کلاودیوس این امر را دریافت، ولنتاین را دستگیر و زندانی کرد. کلاودیوس به منظور منصرف ساختن ولنتاین از باور خویش، به زندان و به استقبال وی شتافت و او را مورد محبت فراوان قرار داد. این در حالی بود که ولنتاین نیز به گونهای متقابل کوشید تا کلاودیوس را به آیین مسیحیت فراخواند؛ امری که موجبات خشم امپراتور روم را فراهم ساخت و حکم به اعدام وی داد. هنگامی که ولنتاین در زندان به سر میبرد، یکی از زندانبانان دختری نابینا داشت که به زندان میآمد به تفصیل با ولنتاین سخن میگفت و درست پیش از آن که ولنتاین به اعدام محکوم گردد، برای آن دختر نابینا کارتی فرستاد که بر روی آن نگاشته بود: "از طرف ولنتاین ِ تو" یا (From Your Valentine) امضاء کردهاست، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای ولنتاین مشاهده میشود. توضیح اینكه مراسم روز ولنتاین در کشورهای جهان، به ویژه کشورهای اروپایی و امریکای شمالی، بعنوان روز عشق و دوستی همه ساله در ۱۴ فوریه برگزار میگردد.
یک شنبه 24 بهمن 1389برچسب:, :: 13:50 :: نويسنده : علی
لذت بخشترین چیزها از دیدگاه چارلی چاپلین
: To fall in love. عاشق شدن ...To laugh until it hurts your stomach. آنقدر بخندي که دلت درد بگيره To find mails by the thousands when you return from a vacation. بعد از اينکه از مسافرت برگشتي ببيني هزار تا نامه داري To go for a vacation to some pretty place. براي مسافرت به يک جاي خوشگل بري To listen to your favorite song in the radio. به آهنگ مورد علاقت از راديو گوش بدي To go to bed and to listen while it rains outside. به رختخواب بري و به صداي بارش بارون گوش بدي To leave the Shower and find that the towel is war. از حموم که اومدي بيرون ببيني حو له ات گرمه ! To clear your last exam. آخرين امتحانت رو پاس کني To receive a call from someone, you don"t see a lot, but you want to. کسي که معمولا زياد نمي بينيش ولي دلت مي خواد ببينيش بهت تلفن کنه To find money in a pant that you haven"t used since last year. توي شلواري که تو سال گذشته ازش استفاده نمي کردي پول پيدا کني To laugh at yourself looking at mirror, making faces. براي خودت تو آينه شکلک در بياري و بهش بخندي !!! Calls at midnight that last for hours. تلفن نيمه شب داشته باشي که ساعتها هم طول بکشه To laugh without a reason. بدون دليل بخندي To accidentally hear somebody say something good about you. بطور تصادفي بشنوي که يک نفر داره از شما تعريف مي کنه To wake up and realize it is still possible to sleep for a couple of hours. از خواب پاشي و ببيني که چند ساعت ديگه هم مي توني بخوابي ! To hear a song that makes you remember a special person. آهنگي رو گوش کني که شخص خاصي رو به ياد شما مي ياره To be part of a team. عضو يک تيم باشي To watch the sunset from the hill top. از بالاي تپه به غروب خورشيد نگاه کني To make new friends. دوستاي جديد پيدا کني To feel butterflies! In the stomach every time that you see that person. وقتي "اونو" ميبيني دلت هري بريزه پايين ! To pass time with your best friends. لحظات خوبي رو با دوستانت سپري کني To see people that you like, feeling happy .کساني رو که دوستشون داري رو خوشحال ببيني See an old friend again and to feel that the things have not changed. يه دوست قديمي رو دوباره ببينيد و ببينيد که فرقي نکرده To take an evening walk along the beach. عصر که شد کنار ساحل قدم بزني To have somebody tell you that he/she loves you. يکي رو داشته باشي که بدوني دوستت داره To laugh .........laugh. ........and laugh ...... remembering stupid things done with stupid friends. يادت بياد که دوستاي احمقت چه کارهاي احمقانه اي کردند و بخندي و بخندي و ....... باز هم بخندي These are the best moments of life.... اينها بهترين لحظههاي زندگي هستند Let us learn to cherish them. قدرشون روبدونيم "Life is not a problem to be solved, but a gift to be enjoyed" زندگي يک مشکل نيست که بايد حلش کرد بلکه يک هديه است که بايد ازش لذت برد ضرب المثل هايي که فقط ايراني ها در زبان انگليسي به کار مي برند! دو شنبه 18 بهمن 1389برچسب:, :: 20:39 :: نويسنده : علی
داستان عکس مشهور مایکروسافت این تصویر یکی از نمادهای مهم شرکت مایکروسافت و البته یکی از نمادهای بزرگ دنیای تجارت محسوب میشود. ۳۳ سال پیش و در سال ۱۹۷۸ این ۱۱ نفر نخستین کارمندان شرکت مایکروسافت بودند و بنیان یکی از بزرگترین شرکت های جهان را گذاشت اند. چه کسی آن زمان فکر می کرد بیل گیتس این عکس با آن ظاهر جوان تبدیل به ثروتمند ترین فرد جهان می شود؟
داستان خود این عکس هم جالب است. تیم اولیه مایکروسافت علاقه ای به گرفتن عکس دسته جمعی نداشت اما وقتی باب گرینبرگ در یک مسابقه رادیویی برنده شد و جایزه آن یک عکس پرتره مجانی بود! آنها تصمیم گرفتند با هم بروند و این عکس دسته جمعی را بگیرند. اما هر کدام از این ۱۱ نفر چه مسیری را طی کردند و هم اکنون چه می کنند؟ اگر علاقمند هستید از سرنوشت آنها مطلع شوید ادامه مطلب را از دست ندهید. بیل گیتس: فکر می کنم داستان این فرد را تقریبا همه می دانند. او مایکروسافت را تبدیل به باارزش ترین شرکت فناوری جهان کرد و تبدیل به ثروتمند ترین فرد جهان شد. ثروت فعلی اش ۵۴ میلیارد دلار است و حالا چند سالی است که مایکروسافت را ترک کرده. او در حال حاضر میلیون ها دلار از پولش را صرف کارهای خیریه و تحقیقات پزشکی می کند.
اندره لویس: او نویسنده اسناد فنی مایکروسافت بود. خانم لویس در سال ۱۹۸۳ مایکروسافت را ترک کرد و به دنبال نوشتن رمان های تخیلی و روزنامه نگاری رفت. البته همکاری اش با مایکروسافت سبب شده بود که ثروت اش در سال ۲۰۰۴ حدود ۲ میلیون دلار باشد.
ماریا وود: او کتابدار مایکروسافت بود و با یکی دیگر از کارمندان مایکروسافت در همین عکس ازدواج کرد. اما او تنها دو سال بعد مایکروسافت را ترک کرد و همزمان از این شرکت به خاطر تبعیض جنسیتی شکایت کرد. البته مایکروسافت شکایت را حل و فصل کرد و ماجرا بدون سر و صدا تمام شد. بعد از آن به نظر میرسد داستان فوق العاده ای نداشته است. او فرزندانش را بزرگ کرد و در امور خیریه کارهای داوطلبانه انجام می دهد.
پل آلن: این فرد بعد از بیل گیتس مشهور ترین فرد گروه محسوب میشود و در حال حاضر نفر ۳۷ در لیست ثروتمندترین افراد روی زمین است. او میلیاردها دلار از پولش را صرف تیم های ورزشی کرده و روی استارت آپ های مختلفی سرمایه گذاری می کند. در زندگی شخصی اش هم کم نگذاشته است. برای مثال یکی از بزرگترین کشتی های تفریحی جهان متعلق به آقای آلن است.
باب اوریر: او یکی از مسن ترین کارمندان مایکرسافت محسوب میشد. هنگام قدم گذاشتن انسان روی ماه او در ناسا و بخش کنترل ماموریت پرواز فضایی کار می کرد. در مایکروسافت او مدیر محاسباتی محسوب می شد. باب اوریر کسی بود که سیستم عامل DOS را برای کامپیوترهای IBM اماده کرد. در سال ۱۹۸۳ مایکروسافت را ترک کرد و به خانه اش در تگزاس رفت و به کار گله داری پرداخت! ثروت او از مایکروسافت حدود ۱۰۰ میلیون دلار تخمین زده میشود و هم اکنون مدیر چند تجارت محلی دیگر در تگزاس است.
باب گرین برگ: او کسی است که برنده جایزه رادیویی شد و تیم مایکروسافت آن عکس را گرفت. بعد از اینکه به مایکروسافت در توسعه نسخه جدید BASIC کمک کرد آنجا را در سال ۱۹۸۱ ترک کرد تا به شرکت خانوادگی شان کمک کند. خانواده گرینبرگ در کار تولید عروسک برای کودکان بودند. محصولات آنها شهرت زیادی پیدا کرد و به نظر می رسد اقای گرینبرگ و خانواده اش در کار خودشان به موفقیت های بزرگی رسیدند.
مارک مک دونالد: او اولین حقوق بگیر مایکروسافتی محسوب می شود. وقتی در سال ۱۹۸۴ مایکروسافت را ترک کرد معتقد بود این شرکت بیش از حد بزرگ شده و به همین خاطر دیگر علاقه ای به کار کردن در آنجا نداشت. بعد از ترک مایکروسافت او به یکی از شرکت های پل آلن رفت و چند وقت بعد به یک شرکت طراحی در سیاتل رفت. جالب است بدانید که مایکروسافت این شرکت طراحی را در سال ۲۰۰۰ خرید و بنابراین مارک مک دونالد دوباره کارمند مایکروسافت شد. او گفته است که ثروت اش کمتر از ۱ میلیون دلار است.
گوردون لتوین: او یک برنامه نویس بود و تا سال ۱۹۹۳ در مایکروسافت کار کرد. سپس آنجا را ترک کرد تا هوایی تازه کند. او یک مرزعه در آریزونا دارد و برای حفظ محیط زیست به بعضی مراکز کمک مالی می کند. ثروت تقریبی اش ۲۰ میلیون دلار است.
استیو وود: او همسر ماریا وود است که با عصبانیت مایکروسافت را ترک کرد. او هم مایکروسافت را سال ۱۹۸۰ ترک کرد اما با پل آلن در چند شرکت به همکاری ادامه داد. او یک شرکت برای خدمات ارتباطات بی سیم تاسیس کرد که در سال ۱۹۹۶ به عنوان SinglePiont شناخته شد. او هم اکنون رییس هیات مدیره این شرکت است و ثروت اش حدود ۱۵ میلیون دلار است.
باب والاس: بعد از ترک مایکروسافت یک شرکت نرم افزاری به نام QuickSoft تاسیس کرد. اما در کنارش او عاشق تحقیق روی داروهای روانگردان بود. اقای والاس در سال ۲۰۰۲ به علت ابتلا به ذات الریه درگذشت.
جیم لین: او یکی از مدیران پروژه در مایکروسافت بود که سال ۱۹۸۵ آنجا را ترک کرد. گفته می شود که هنگام ترک آنجا گفت مایکروسافت شور و اشتیاق را در من از بین برد. بنابراین رفت تا شرکت خودش را تاسیس کند. او در همکاری های مایکروسافت با اینتل نقش مهمی را بازی کرد.
حالا تصویر همان گروه را در سال ۲۰۰۸ می بینید. هنگامی که بیل گیتس مایکروسافت را ترک می کرد آنها دور هم جمع شدند تا دوباره این تصویر را بازسازی کنند تا تمام خاطرات مایکروسافت طی ۳۰ سال گذشته را دوباره زنده کنند.
صفحه قبل 1 صفحه بعد
پيوندها
تبادل لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|